کتاب «از دو که حرف میزنم از چه حرف میزنم» هدیه یکی از دوستام بود چون میدونست دویدن رو دوست دارم، این کتاب رو بهم هدیه داد :) .کتاب درباره زندگی دوره جوانی نویسنده ژاپنی به نام هاروکی موراکامی هستش. وقتی این کتاب رو مینویسه، حدوداً نزدیک به ۶۰ سالش میشه و از چالشها و خاطرات دوران جوانیش مینویسه. از همون اول کتاب خودش هم میگه این کتاب درباره زندگی شخصیشه که با این حساب کتاب زردی محسوب میشه چون قرار نیست بحث علمی توش بشه. داستان کتاب مثل داستان کتاب «کفش باز» روزمرههای نویسنده رو تعریف میکنه، از دوره جوانی تا پیریش که به نظر من بهترین قسمت کتاب همینه؛ که در دوران پیری به گذشته نگاه کنی و دربارهاش کتاب بنویسی، چیزی که من همیشه بهش فکر میکنم البته نه کتاب طوری باشه که هر جایی رفتم بتونم از خاطرات خوبم ساعت ها صحبت کنم :) .شاید اغراق باشه ولی اگه دست به نویسندگی داشتم و میتونستم کلمات رو درست کنار هم بچینم، داستان زندگی منِ ایرانی از زندگی موراکامی قشنگتر درمیومد! اگر بخوام مثال بزنم، موراکامی (نه خیلی راحت) برای دویدن به کشورهای دیگه و آمریکا مسافرت میکنه، میره سنترال پارک میدوه؛ چیزی که برای هر کدوم از ما یه رویاست! تو «کفش باز» هم فیل نایت همچین شرایطی داشت؛ با اینکه جزو قشر متوسط جامعه بود، در بیست و چند سالگی بیشتر دنیا رو میگرده .
من تازه تو 30 سالگی سربازیم تموم شده :( تازه دارم به خودم میام که میخوام چکار کنم اینم! تازه من سربازی انچنانی نداشتم ولی همیشه ذکر و فکرم درگیر بود از دانشگاه اجباری تا سربازی اجباری و الانم زندگی اجباری !
اما چیزی که مهمه، اینه که خیلی از آدمها شرایط موراکامی رو داشتن ولی موراکامی دونده شده :) که این خودش خیلی با ارزشه! البته موراکامی دونده به اون صورت نبوده که مطرح باشه یا مقام خاصی داشته باشه، صرفاً چون به دویدن علاقه داشته و نویسنده بوده، دوست داشته خاطرات و تجربیاتش رو کتاب کنه، چون احتمالاً این کار بهش حس خوبی داده. موراکامی تو کتاب درباره فواید و کمکهایی که دویدن بهش کرده میگه. جالب اینکه فیل نایت هم دونده بود و همیشه میرفت میدوید و اون هم از تاثیرات دویدن خیلی میگفت. تنها نکتهای که انتظار داشتم تو کتاب باشه، بحث علمی بود که تقریباً هیچ اشارهای بهش نشده بود و کل کتاب حول محور موراکامی نوشته شده بود. برای همین خیلی نمیشه دربارهاش چیز خاصی نوشت. اگه به این سبک کتابها علاقه دارین و به دویدن هم علاقه دارین، به نظرم بیاین به خودم پیام بدین که راهنماییتون کنم؛ چون اون کتاب برای کشورهای جهان اول نوشته شده و حتی ممکنه افسردتون کنه 😅 چون شما هیچ وقت نمیتونید مثلا چون فلان کشور هواش خوبه برید و چند مدت اونجا باشید که بدوید، یا برید سنترال پارک برای دویدن یا بعد دویدن کنار ساحل برید آب تنی کنید :) خیلی بخوایید هزینه کنید یه کفش با برند خوب بگیرید که تو هوای الوده با دلار 85 تومانی و عصاب خراب ، بدون اینده و انگیزه برید بدوید )
من اگه بخوام زندگی روزمره خودمو بگم، اینجوری بود: امروز راس ۵:۳۰ بیدار شدم البته با ۷ ساعت خواب مفید :) رفتم باشگاه، بعدش دوش آب سرد گرفتم طوری که نزدیک بود از حال برم 😂 بعد رفتم سرکار، برگشتم خونه شام درست کردم، گیتار تمرین کردم و الان هم دارم این مقاله رو مینویسم! پنجشنبه هم میرم پردیسان بدوم! ولی این دویدن کجا، دویدن موراکامی کجا! باز خداروشکر الان هوا یکم بهتره؛ پارسال به قدری هوا آلوده و خاکستری بود که برج میلاد معلوم نبود! اگر خونه سیگار میکشیدم و نمیرفتم بیرون، خیلی بهتر از این بود که برم بدوم :( چون با شلوارک میرم و با اسنپ میرم، همین که یه مسیر چند دقیقهای پیاده تا خونه میآم میترسم گشت ارشاد گرامی بیاد ما رو با خودش ببره!
موراکامی درباره ورزش سهگانه صحبت میکرد که شامل دو، شنا و دوچرخهسواری میشد. منم ورزش سهگانه خودمو دارم: برای آخر هفته کوهنوردی، دو و دوچرخهسواری که تا الان به صورت مرتب انجام دادم :) تعریف از خود نباشه، دوچرخههای بیدود که یه مدت تهران بودن، من به نفر ۵ ایران شدم :)
ورزش به حال روحیم خیلی کمک کرده، شاید بهترین تراپی بوده برام. اگر شما هم ورزشکار هستید یا به ورزش علاقه دارید، اپلیکیشن استراوا رو نصب کنید، بهتون خیلی کمک میکنه. اونجا میتونید منو هم فالو کنید :)