درباره معنی زندگی

23-تیر-1404 / خواندن 9 دقیقه

 

یکی از بهترین کتاب هایی که خوندم و توصیه میکنم شما هم بخونید کتاب اقای ویل دورانت به اسم درباره معنی زندگیه که دیدتون رو نسبت به زندگی خیلی بازتر میکنه . کتاب رو توی توییر یکی از بچه ها معرفی کرد و من هم که از اسمش خوشم اومد سریع رفتم و خریدم و چه کتاب خوبی بود . داشتم تو نت سرچ میکردم که پادکستش رو هم پیدا کردم خیلی خوشحال شدم چون خلاصش رو اقای امیر سودبخش در پادکست رخ منتشر کرده . لینک پادکست رو اینجا میتونید گوش بدین و سایت رخ رو هم میتونید از این لینک ببینید . خود اقای سودبخش در ابتدای پادکست اشاره میکنن که بهترین کتابی هست که تا الان خونده ( پادکست برای سال 1402 گرفته شده ) . تو اپلیکیشن cast box که داشتم میگشتم یکسری کامنت هایی که چند سال پیش گذاشته بودم و لایک کرده بودم رو دیدم که یه حال عجیب و خوبی بهم دست داد . معمولا برای حمایت از پادکست هایی که گوش میدم یک کامنت هم مینویسم که ممکنه بی ربط هم باشه ولی باعث دیده شدن پادکست میشه . تقریبا 2 سال پیش ابان اپیزود خلع سلاح رو گوش میکردم : )

 

داستان از جایی شروع میشه که یک غریبه میاد به اقای ویل دورانت میگه قصد خودکشی داره ! اقای دورانت بلافاصله پیشنهاد کار رو بهش میده ولی اون مرد هم کار داشت هم در سلامتی و رفاه زندگی میکرد و دلیلی خودکشی رو بی معنایی زندگی میدونست . کتاب شامل سه بخشه بخش اول درباره معنای زندگی صحبت میشه، بخش دوم نامه ای که به 100 ادم مشهور و فرهیخته میفرسته و بخش اخر که نظر خود اقای دورانت درباره معنای زندگیه . توصیه میکنم حتما کتاب رو بخونید چون کلی نکته و پند داره . بخش اول رو به چند بحث میپردازه اینکه انسان از ابتدا خلقت دنبال این سوال بوده که معنای زندگی چیه ! چرا ما باید رنج و سختی بکشیم اخرش هم بمیریم ! در قرن حاضر با این همه دیتا و پیشرفتی که داشتیم انتظار میرفت انسان به ارامش و خوشبختی برسه ولی عکس قرن های گذشته ادمی خیلی افسرده تر و نا امید تر شده .هر چقدر اگاهی ما نسبت به زندگی و علم بیشتر شده رنج ما هم بیشتر شده . به قول ضرب المثل معروف هرکس بامش بیش برفش بیش هرکس اگاهیش بیشتر رنجش هم بیشتر . ما همیشه فکر میکردیم با نبود امکانات گذشتگان چطوری زندگی میکردن ولی اگه منطقی بهش نگاه کنیم از نظر پوچی و افسردگی زندگی خیلی بهتری از ما داشتن . بیشتر مردم ایمان به خدا رو داشتن و خودشون رو برای دنیای بعد مرگ اماده میکردن . با این ایده زندگی میکردن و ترس مرگ کمتری داشتن . ترس مرگ در نا خداگاه ما باعث میشه رفتار مارو تحت تاثیر قرار بده بدون اینکه متوجه باشم برای مثال دلیل اصلی ما برای ازدواج و بچه دارن شدن جدا از مهر و محبتی که به وجود میاد برای بقا و ترس از مرگه . تشکیل خانواده باعث میشه که بعد مرگ اثری از ما در دنیا باشه که دلیلی بر ارامش ما میشه .

در ادامه اقای دورانت یک نامه رو با متن زیر برای 100 نفر میفرسته (بیشتر قشر نخبه و تحصیل کرده) یکی از این 100 نفر یک زندانی محکوم به حبس عبده که جوابش برای من خیلی جالب و حتی بیشتر از بقیه تاثیر گزار تر بود . متن نامه به صورت زیر نوشته شده :

سرچشمه‌های الهام و انرژی شما چیست؟ هدف و یا انگیزه نیروبخش زحمت وتلاش شما چیست؟ از کجا تسلی خاطر و شادمانی می‌یابید و دست آخر گنجتا کجا نهفته است؟

لطفا شما هم جواب خودتون رو کامنت کنید هرکس با تجربه ای که از زندگی به دست اورده مطمنا جواب با ارزشی داره. من اگه بخوام جواب بدم زندگی رو مثل یک فرصت میبینم که به من داده شده و به این درک رسیدم زندگی چقد کوتاهه برای همین همیشه سعی میکنم از لحظاتم بیشترین استفاده رو داشته باشم به اندازه بخوابم ، ورزش کنم ، مسافرت برم ، یاد بگیرم و.... . همونطور هم در کتاب هم بهش اشاره شد عمر زندگی به اندازه گذر یک ستاره اسمونیه (یه همچنین چیزی ) من همیشه زندگی رو مثل یک بازی ترسناک میبینم یا مثلا اتاق فرار (اگه رفته باشین ). وقتی نرفتین خیلی براتون عجیبه و جالبه که برید تستش کنید وقتی هم میرید ممکنه پشیمون بشید یا انصراف بدین یا تا تهش بازی کنید . همونظور که در کتاب بهش اشاره شد معنی خوشبختی در رضایت از خود فرده اینکه به گذشته نگاه کنی و ببینی چه قدم های مثبتی برداشتی به قول نامه زندانی اگه کسی در زندان خوشبت نباشه پس باید همه کسایی که بیرون هستن خوشبخت باشن . در کتاب فرضیه خوشبختی هم چند مورد نوشته شده بود که در بعضی از نامه ها مشترک بود مثل کار، خانواده ، عشق ، روابط اجتماعی ، یادگیری این موارد چنتایی بود که مستیقم یا غیر مستقیم بهش اشاره شده بود حتی جواب ویلدروانت هم برای کسی که میخواست خودکشی کنه این بود که خانواده تشکیل بده. و در نهایت بحث دین که خیلی ها بهش اعتقاد داشتن خیلی ها نه که نظر من شبیه به ویل دورانت بود تقریبا . یادمه دوران نوجوانی نماز میخوندم و حس خیلی خوبی داشتم مثل ارامش یا اطمینان خاطر . الان اون اعتقاد مذهبی رو ندارم ولی همیشه قلبا باور به یک انرژی( خدا ) داشتم و دارم شاید برای ترس از مرگ وپوچی باشه ولی هرچی هست خوبه و بهم حس خوبی میده و حتی باعث میشه ادم خوبی باشم .تو یکی از نامه ها هم به این مورد اشاره شد که علم کافی نیست و ما انسان ها هنوز خیلی چیز هار کشف نکردیم که بگیم خدا نیست . البته نظر عکسش هم هست که بهتره خودتون بخونید .

امیدوارم غلط املایی نداشته باشم چون سریع تایپ کردم

:)

خیلی عجیبه وقتی کتاب رو میخوندم تو ذهنم کلی حرف های جالب بود که گفتم اینجا بنویسم ولی تا دست به تایپ میشم همه چی یادم میره 😁. پیشنهاد میکنم حتما کتاب رو تهیه کنید و حتما پادکست هم گوش بدین میتونه خیلیی بهتون دید بده شاید یک جمله باعث بشه مسیر زندگیتون رو عوض کنید . کتاب بعدی که خریدم دنیای سوفیه که تا الانی که خودندم خیلی برام جذاب بوده . حجم کتاب زیاده و اولین کتابیه که با این حجم میخونم فکر کنم دو ماه طول بکشه . خیلی دوست دارم نظرات شما رو هم بدونم اگه نظری دارید لطفا کامنت کنید .