قدرت شروع ناقص

18-مهر-1404 / خواندن 4 دقیقه

یه مغازه تو خیابون انقلاب هست که لوازم‌تحریر، اسباب‌بازی و کتاب می‌فروشه. هر از چند گاهی می‌ریم اون‌جا و وسایلی که داره رو می‌بینم. تقریباً یک ماه پیش بود رفتم یه نگاه بندازم. تعدادی کتاب گلچین کرده بودن که توش «شروع قدرت ناقص» رو دیدم. متن پشت جلد کتاب رو خوندم، برام جالب بود.

 

 

تا متن کتاب رو دیدم برام جالب شد، بعلاوه یکی‌دوتا از کتاب‌های جیمز کلیر رو قبلاً خونده بودم و دوست داشتم یک کتاب دیگه ازش بخونم. البته این کتاب رو تو ویترین‌های خیابون انقلاب زیاد دیده بودم که بی‌تأثیر نبود. این کتاب بر خلاف کتاب‌های دیگه حدوداً ۴۰ روزی طول کشید تا تمومش کنم. به خاطر فاصله‌هایی که بین خوندن کتاب می‌افتاد، خیلی وقت‌ها رشته‌ی کلام از دستم در می‌رفت ولی در نهایت دیروز کتاب رو تو اسنپ تموم کردم :) . به نظرم کتاب‌های تو زمینه‌ی توسعه فردی خیلی برای ما ایرانی‌ها ملموس یا قابل لمس نیست، چون شرایط جیمز کلیر که تو آمریکا بوده با ما خیلی متفاوته. ولی در نهایت توصیه‌هایی که توش می‌شه می‌تونه تأثیرگذار باشه. چیزی که تو کتاب‌های جیمز کلیر به وفور تکرار می‌شه کلمه‌ی «ایمیل»ه! جیمز کلیر از این کلمه خیلی استفاده می‌کنه که برام جالب بود، انگار کتاب رو تو سالی نوشته که شبکه‌های اجتماعی هنوز وجود نداشتن. صبح داشتم تو اینستا می‌چرخیدم، یه کلیپ از پاول دوروف می‌دیدم که می‌گفت من گوشی ندارم چون حواسم رو پرت می‌کنه، و از گوشی‌ای که تو خونه دارم در تایم‌های خاصی استفاده می‌کنم. برای اینکه حرفش رو درک کنید، تو تنظیمات گوشیتون برید و تایمی که با گوشی می‌گذرونید رو ببینید. اگر همون تایم رو تو حوزه‌های دیگه‌ی زندگی مثل زبان یا یه کلاس هنر بذاریم، می‌تونیم پیشرفت چشمگیری داشته باشیم. یا مثلاً نوتیف‌هایی که روی گوشی فعاله چقدر می‌تونه به تمرکز ما ضربه بزنه. بحث تایم رو بذاریم کنار، نوتیف‌ها هم می‌تونن کیفیت کاری که انجام می‌دیم رو به شدت پایین بیارن. با اینکه هممون این موضوع رو می‌دونیم ولی باز انجامش می‌دیم :( . زندگی به سبک جیمز کلیر خیلی سخته، ولی وقتی ثمرش رو تو زندگیمون ببینیم مسیرش برامون شیرین می‌شه. کتاب می‌تونه تلنگری باشه که بعضی از عادت‌هامون رو ترک کنیم و عادت‌های بهتری برای خودمون بسازیم. قرار نیست معجزه‌ای کنه، بیشتر حرف‌هاش برگرفته از زندگی خودشه و جزو بدیهیات، ولی وقتی از زبان یکی دیگه می‌شنوی، به فکر فرو می‌ری و شاید تغییراتی تو زندگیت بدی. چون تایم زیادی طول کشید تا کتاب رو بخونم، چیز زیادی از متنش یادم نمونده، ولی کتاب پر از مثال و موضوع‌های مختلفه که خوندنش ضرری نداره، مخصوصاً تو دورانی که شاید تو بیشترین اتلاف وقت و حواس‌پرتی هستیم.

 

دیروز رفتم همون مغازه تو خیابون انقلاب کتاب بخرم، ولی کتاب‌هایی که دیدم چیزی نبود که مورد علاقه‌م باشه (البته زیاد هم نگاه نکردم). دوست داشتم یه کتاب درباره‌ی لکنت بخرم ولی متأسفانه همچین کتابی پیدا نکردم. تو اینترنت هم سرچ کردم، به سختی می‌شه پیدا کرد. امروز احتمالاً برم خیابون انقلاب پیاده‌روی که یه سر هم به کتاب‌فروشی‌ها بزنم :) . کتاب «عادت‌های اتمی» رو شاید دوباره بخونم، چون چند سال پیش با بی‌دقتی خوندم ولی دوست دارم یه بار دیگه بخونمش. همون‌طور که جیمز کلیر می‌گه، کتاب خوب رو باید چند بار خوند. خداروشکر پاییز هم شد، هوا طوریه که می‌شه چند ده‌هزار قدم پیاده‌روی کرد. من که عاشق پیاده‌روی و کافه‌های انقلابم (البته انتخاب دیگه‌ای هم ندارم 😄) 🍁☕

کتاب